کسراکسرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما کسرا

روز پدر مبارک

بابا آب داد بابا نان داد آن مرد با اسب در باران آمد آن مرد پدر بود با دستانی چروکیده و کمری قوز شده وقتی به سویش میدوی می خندد انگار خسته نیست چون نگاهش همراه لبهایش می خندد برای دخترکش می خندد من سالهاست که این نگاه را در زیباترین جای دلم قاب گرفته ام و هر روز با دستمال سرخ دلم آن را پاک می کنم تا نکند چروکهای دست پدر را و یا آن قد خمیده را فراموش کنم آقاجونم روزت مبارک.....خیلی دلم برات تنگ شده همسر عزیزتر از جانم و پدر مهربان فرزندم به پاس مهر بی پایانت، هر لحظه زندگی ات را گلباران خواهم کرد ای مهر گستر! آسمان را پیشکش ایثارت خواهم کرد اگر روزی دریای آرامت را آشفتم با قطره ای از دریای بخشندگ...
30 خرداد 1390

روز پدر مبارک

بابا آب داد بابا نان داد آن مرد با اسب در باران آمد آن مرد پدر بود با دستانی چروکیده و کمری قوز شده وقتی به سویش میدوی می خندد انگار خسته نیست چون نگاهش همراه لبهایش می خندد برای دخترکش می خندد من سالهاست که این نگاه را در زیباترین جای دلم قاب گرفته ام و هر روز با دستمال سرخ دلم آن را پاک می کنم تا نکند چروکهای دست پدر را و یا آن قد خمیده را فراموش کنم آقاجونم روزت مبارک.....خیلی دلم برات تنگ شده همسر عزیزتر از جانم و پدر مهربان فرزندم به پاس مهر بی پایانت، هر لحظه زندگی ات را گلباران خواهم کرد ای مهر گستر! آسمان را پیشکش ایثارت خواهم کرد اگر روزی دریای آرامت را آشفتم با قطره ای از دریای بخشندگی ات مرا عفو کن....
29 خرداد 1390

فشم

١٣ خرداد روز جمعه بود که با ندا جون و عمه معصوم رفتیم فشم هوا خیلی خوب بود واقعا در دامن طبیعت نشستن به آدم می چسبید جاتون خالی خیلی خوش گذشت و پسرم هم خیلی آقا بود ماشااله و اصلا اذیت نکرد   ...
24 خرداد 1390

فشم

١٣ خرداد روز جمعه بود که با ندا جون و عمه معصوم رفتیم فشم هوا خیلی خوب بود واقعا در دامن طبیعت نشستن به آدم می چسبید جاتون خالی خیلی خوش گذشت و پسرم هم خیلی آقا بود ماشااله و اصلا اذیت نکرد ...
24 خرداد 1390

4 ماهگیت مبارک

٤ ماه گذشت به سرعت برق و باد با همه سختی ها و شیرینی هاش چقدر خوبه که یه جایی هست که شیرینی این لحظه های ناب رو توش ثبت و ماندگار کنم نازنین پسرم دیگه واسه خودت مردی شدی شیطون بلا... خیلی شیرین شدی عزیزم... خیلی تواناییهات بیشتر شده اسباب بازی رو که میگیریم جلو با دستات میگیریشون و سریع میکنی تو دهنت از دست خوردنت که دیگه هر چی بگم کم گفتم آواز خوندنت بیشتر شده و ایضا (غرغرهاتم بیشتر شده) البته اینو یواشکی گفتم داخل پرانتز بود وقتی اسمتو صدا میکنیم نسبت به اسمت واکنش نشون میدی و سریع برمیگردی طرف صدا و مامانی و بابایی کلی از این کارت ذوق میکنن و هی بارها و بارها این حرکت رو تکرار میکنن و کلی میخندن...
24 خرداد 1390

دومین دیدار

٢ خرداد 1390 بود که با مامانای نی نی سایتی تصمیم گرفتیم که بازم همدیگه رو ببینیم روز دوشنبه ساعت 1 پارک بانوان جاتون خالی خیلی خوش گذشت این کسرا کوچولومه که حاضر شده بود بره و دوستاشو ببینه این سری آروین کوچولوی ماری جون بود امیر علی سمیه جون بود هانا ه نازنین جون بود محمد مهدی مرضیه جون بود آراد شیرین جون بود و کسرای ناز من بود اینم دوستای کسرا جونم از راست به چپ: آروین امیرعلی کسرا هانا ردیف بالا از راست به چپ: کسرا محمد مهدی ردیف پایین از راست به چپ: آروین امیرعلی هانا آراد ...
24 خرداد 1390

روز مادر مبارک

روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته من صبوری روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده من دلواپسی روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه من بیداری روز مادر یعنی بهانه رسیدن به دستهایی که عمری به پای بالیدن من چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی من بود و روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر را گرفتن... امسال اولین سالیه که مادرم و با تمام وجود و از صمیم قلب خوشحالم که خداوند من رو لایق مادر شدن دونست و این فرشته ناز کوچولو رو به ما هدیه داد دست همه مادرای مهربونو میبوسم مخصوصا مادر عزیز خودم که تازه دارم میفهمم با چه سختی و مشکلاتی ما رو بزرگ کرده و واقعا الان درک میکنم که مادری کردن...
21 خرداد 1390

روز مادر مبارک

روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته من صبوری روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده من دلواپسی روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه من بیداری روز مادر یعنی بهانه رسیدن به دستهایی که عمری به پای بالیدن من چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی من بود و روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر را گرفتن... امسال اولین سالیه که مادرم و با تمام وجود و از صمیم قلب خوشحالم که خداوند من رو لایق مادر شدن دونست و این فرشته ناز کوچولو رو به ما هدیه داد دست همه مادرای مهربونو میبوسم مخصوصا مادر عزیز خودم که تازه دارم میفهمم با چه سختی و مشکلاتی ما رو بزرگ کرده و واقعا الان درک میکنم که ماد...
21 خرداد 1390

خواب یک فرشته

پسرک خوشگل من                         بشین کنار دل من شب شد لالا کن شب شد لالا کن                              پسر ناز و خوب من                                  نازنین محبوب من شب شد لالا کن شب شد لالا کن ...
19 خرداد 1390

خواب یک فرشته

پسرک خوشگل من بشین کنار دل من شب شد لالا کن شب شد لالا کن پسر ناز و خوب من نازنین محبوب من شب شد لالا کن شب شد لالا کن (سر شبی پسرک من تو دل مامان و بابا خودشو جا میکنه میره لالا میکنه )٢ ...
19 خرداد 1390